۲۱ آذر , ۱۳۹۷

تارنوشت: قدرت چیز عجیب و غریبی است. در همین واژهی چهار حرفی افسون سنگینی نهفته است که به تنهایی بار تمام تاریخ بشریت را به دنبال خود میکشد. ابزار کنترل، ابزار سلطه، ابزار ثروت، ابزار دست یافتن به دست نیافتنیها، ابزار تغییر سرنوشت و شاه کلید دروازههای خوشبختی. میتوان صدها برگ را با این دست عبارت پرطمطراق را در باب توصیف قدرت سیاه کرد، اما به راستی قدرت چیست؟ قدرتمند کیست؟ چهگونه کسب میشود و دنیا […]
۲۳ تیر , ۱۳۹۷

کتاب «بازاریابی محتوا، استراتژی و راهکارها» که پیش از این در سال ۱۳۹۴ به صورت مجلد و در قطع رقعی توسط انتشارات به پویش چاپ و منتشر شده بود، حال به صورت نسخهی الکترونیک در فروشگاه و برنامک (اپلیکیشن) کتابخوان طاقچه قرار گرفته است. «بازاریابی محتوا، استراتژی و راهکارها» به قلم نویسندگان ثریا بخشایی (-۱۳۶۸)، علیرضا امیدوند (-۱۳۶۰)، کتابی تخصصی در باب بازاریابی محتوا است که به زبانی ساده و در قالب راهکارهای عملی به […]
۷ شهریور , ۱۳۹۶

کتاب «رسالهی رها» که پیش از این در سال ۱۳۹۴ به صورت مجلد و در قطع رقعی توسط انتشارات به پویش چاپ و منتشر شده بود، حال به صورت نسخهی الکترونیک در فروشگاه و برنامک (اپلیکیشن) کتابخوان طاقچه قرار گرفته است. «رساله رها» به قلم نویسندگان سید صابر امامی (-۱۳۶۱)، علیرضا امیدوند (-۱۳۶۰)، داستانی سمبلیک دربارهی عدالت و آزادی است. داستانی متفاوت از شهری که در آن کلمات زندگی میکنند و در همهمهی شهر، کلمات […]
۳۰ مرداد , ۱۳۹۶

کتاب «با من ازدواج میکنی؟!» که پیش از این در سال ۱۳۹۴ به صورت مجلد و در قطع رقعی توسط انتشارات به پویش چاپ و منتشر شده بود، حال به صورت نسخهی الکترونیک در فروشگاه و برنامک (اپلیکیشن) کتابخوان طاقچه قرار گرفته است. «با من ازدواج میکنی؟!» مجموعه داستانهایی کوتاه از نویسندگان جوان معاصر، علیرضا امیدوند (-۱۳۶۰)، و سید صابر امامی (-۱۳۶۱) در ۸ فصل است. در ابتدای داستان «سایه کودکی » میخوانیم: […]
۱۲ بهمن , ۱۳۹۴

خبرگزاری مهر در خبری اختصاصی به انتشار کتاب «رسالهی رها» پس از چندین سال توقیف در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید: کتاب «رساله رها» اثر مشترک سیدصابر امامی و علیرضا امیدوند پس از ۹ سال توقف در وزارت ارشاد و تغییر سه ناشر، سرانجام با تغییراتی در متن از سوی انتشارات «به پویش» منتشر شد. «رساله رها» داستانی متفاوت از شهری را روایت میکند که در آن کلمات […]
۱۴ بهمن , ۱۳۹۳

«عصر یخبندان» چهارمین ساختهی مصطفی کیایی پس از «بعد از ظهر سگی سگی»، «ضدگلوله» و «خط ویژه» است و دقیقا همان فیلمیست که میشد از وی انتظار داشت؛ فیلمی خوشساخت در قد و قوارهی سینمای ایران، پرکشش برای مخاطب عام و قابل قبول برای مخاطبان جدی سینما. کیایی پس از اولین ساختهی خود، «بعد از ظهر سگی سگی» تلاش کرد تا در آثار بعدی، رگههای اجتماعی را به عنوان رویکرد اصلی فیلمهای خود طرح کند و […]
۱۶ دی , ۱۳۹۳

نخستین شمارهی مجله فرهنگی ورزشی روزگار جوانی بههمراه مصاحبهای منتشر نشده با مرتضی پاشایی و گفتوگو با هنرمندان درباره او منتشر شد. در بخش سینما تلویزیون و موسیقی علاوه بر گفتوگوهایی با فرزاد حسنی، سید جواد هاشمی و علی لهراسبی، برادر مرتضی پاشایی نیز دربارهی خاطراتش با مرتضی مطالبی را ارائه کرده است. این شماره از مجلهی روزگار جوانی علاوه بر مرور اخبار چهرهها و بازیگرانِ ایرانی و هالیوودی در ماهی که گذشت یادداشتی دربارهی […]
۲۴ شهریور , ۱۳۹۳

آخر هفته بود و قرار گذاشته بودم همراهان خودم را به انتخاب خودم به دیدن یک نمایش میهمان کنم. ابتدا نمایش «بر پهنهی دریا» کار «پارسا پیروزفر» – که تعریف آن را زیاد شنیده بودم – را انتخاب کردم؛ اما تا هفتهی آینده تمام بلیتها فروش رفته بود. انتخاب دومم «در همین نزدیکی» بود؛ اما آن هم اکثر صندلیهای خوبش فروش رفته بود و باقی جایگاهها آن قدر نامناسب بود که قیدش رو بزنم. گزینهی سوم […]
۶ شهریور , ۱۳۹۳

امروز سالروز فریاد زدن رویاهای یک مرد است. پنجاه و یک سال پیش در چنین روزی مردی بزرگ، مردی که پادشاه رویای آزادی نامیده شد، مردی که شهید آزادی شد؛ «مارتین لوتر کینگ» در برابر بنای یادبود لینکلن در شهر واشنگتن قرار گرفت و با فریاد رویاهای خود پایههای سست آپارتاید آمریکایی را به لرزه درآورد، آپارتایدی که هر چند هنوز برقرار است اما روند ویرانیاش از همان روز آغاز شد. من رویایی دارم (به […]
۱ بهمن , ۱۳۹۲

خبرنگار خبرگزاری ایکنا، لطف کرده و کتاب «خواهیم دید» رو با نگاه و برداشت شخصی خودش نقد کرده است. البته این مساله اشکالی ندارد و اساسا این یک از شاخصههای هر اثر هنری است که مخاطب (چه عام و چه خاص همچون منتقد) آن را با دید مطلوب خودش میبیند و تفسیر میکند. مشکل من با این مورد این است که این منتقد عزیز برای من و دوست خوبم سیدصابر امامی سیر و سلوکی عرفانی در […]
۲۶ آبان , ۱۳۹۲

حقیقتش وقت نوشتن این مطلب عصر عاشورا بود، نه امروز؛ اما خب نه من وقت داشتم که عصر عاشورا بنشینم پای تارنوشت و یادداشت بنویسم و نه شور حسینی این اجازه را میداد. به هر حال امروز که سوم امام مظلوم هم گذشته است را برای انتشار آن مناسب دیدم. اکثر غریب به اتفاق ما از همان کودکی پای مکتب حسینی بودیم و رشد کردیم، از همان زمانی که پدر و مادر ما را در […]
۶ مهر , ۱۳۹۲

من خودم همیشه از مخالفان گفتوگو و ایجاد رابطه با آمریکا بوده و هستم چرا که معتقدم ریشهی اختلافات این دو کشور نه در مسایل خرد و کلان سیاسی و غیر سیاسی است و نه در رابطه با امنیت کشور جعلی اسراییل، بلکه اختلاف این دو کشور ریشه در تفاوت ماهیت آنها دارد و ایجاد رابطه و صلح و ثبات میانشان نشانهی تغییر ماهیت یک و یا هر دوی آنها است. با این حال، هر […]
۱ مهر , ۱۳۹۲

در هر صنف و صنعتی همیشه برندهایی وجود داشته و دارند که سرآمد زمانهی خویش هستند و در خلاقیت و نوآوری پیشرو و چندین پله از رقبای خود پیشتر گام برمیدارند. هنر نیز هیچ وقت از این قاعده مستثنی نبوده و نیست. در ارتباط با این برندها، فارغ از اینکه حوزهی فعالیتشان چیست، همیشه این مساله وجود دارد که با محصولات آنها چهگونه باید روبهرو شده و برخورد کرد؟ دایرهی نقد آنها چه محدودهای دارد و […]
۲۴ اردیبهشت , ۱۳۹۲

صبحها، اول وقت که نه، اما کمی از اول وقت گذشته از خانه میزنم بیرون که بروم سر کار. چند روزیست که به خاطر تورم و افزایش ۳۰ درصدی کرایهی تاکسی و افزایش صرفاً ۵ درصدی حقوق و مزایا، این وسیلهی نقلیه را از فهرست راههای رسیدن به مقصد حذف کرده و استفاده از سایر گزینههای روی میز مانند مترو و اتوبوس را در دستور کار قرار دادهام. این سایر گزینهها، اگر از تفاوت یک […]
۳ اردیبهشت , ۱۳۹۲

فیلم “قاعده تصادف” دومین ساختهی “بهنام بهزادی” است، کارگردانی که پیش از این فیلم ستایش شدهی “تنها دو بار زندگی میکنیم” را در کارنامهی خود دارد. “قاعده تصادف” به نسبت اولین ساختهی بهزادی هم به لحاظ فرم و هم به لحاظ اجرا پیشرفت قابل توجهی برای این کارگردان به حساب آمده و او را به عنوان یک کارگردان مولف مطرحتر میسازد. بهزادی که “تنها دو بار …” را با مضمونی شبه عرفانی ساخته بود، در دومین […]
۱۲ اسفند , ۱۳۹۱

تو فیلم آرگو یک دیالوگ هست که میگه: “حتی به یک میمون هم میشه یاد داد چطوری کارگردانی بکنه” به نظرم این تنها حرف راست توی فیلم بود …
۵ اسفند , ۱۳۹۱

نمایش فیلم «من بروس لی هستم» از شبکهی مستند سیما بهانهای شد برای نوشتن یادداشتی که موضوع آن برای سالها در ذهنم چرخ میخورد و هر از چند گاهی فکرم را به خود مشغول میکرد که آیا به راستی مرگ این ستاره یک حادثه بود؟ و اگر نه؛ چه کسی و یا چه چیزی او را به کام مرگ کشاند؟ «بروس لی» برای جوانان نسل امروز شاید تنها یک نام باشد، یک ستارهی سابق هالیوودی […]
۲۳ بهمن , ۱۳۹۱

سی و یکمین جشن سینمای ایران هم بالاخره پس از ده روز نمایش ماحصل یکسالهی سینماگران کشور به کار خودش پایان داد، جشنی که به سنت هر ساله پایش میلنگید و چشمش هم اندکی چپ بود. سی و یکمین جشنوارهی فیلم فجر به همت مدیر جوانش از نظر اجرایی یکی از ضعیفترین و آشفتهترین جشنوارهای ده سال اخیر بود. به رسم هر ساله فیلمهای زیادی بودند که از چشم هیأت انتخاب دور ماندند و یا […]
۱۵ بهمن , ۱۳۹۱

نخستین روز از سی و یکمین جشنوارهی فیلم فجر همزمان شد با اولین نمایش فیلم پلیسی «گناهکاران» که ثمرهی اولین همکاری قربیان پسر با قریبیان پدر است. فیلم «گناهکاران» به کارگردانی «فرامرز قریبیان» از معدود فیلمهای ژانر پلیسی در ایران است که به جشنوارهی فیلم فجر راه مییابد و با استقبال خوب مخاطبان نیز رو به رو میشود، اما این استقبال بیش و پیش از آن که به کیفیت فیلم مربوط باشد به اعتبار و […]
۳ شهریور , ۱۳۹۱

من به شیوهی معمول عادت ندارم پای فیلمهایی بنشینم که نامشان را نشنیدهام و عوامل سازندهشان، به ویژه کارگردان آنها را نمیشناسم؛ اما هر از چندی نیز دل را به دریا میزنم و شانسی هم به این کارگردانهای ناشناس و آثارشان میدهم که گاهی بدل به شانسی برای خود من میشوند، آن گاه که این فیلمهای گمنام اثری ناب و دلنشین از کار در میآیند؛ فیلم ۲:۳۷ (دو و سی و هفت دقیقه) به نویسندگی و […]