موفقیت در حرفه برای هر فردی متفاوت به نظر میرسد، اما صرف نظر از صنعتی که در آن هستید، شما میبایست ریسک کنید. مولی گراهام۱، بنیانگذار چندین شرکت و انجمن، سه مهارت کلیدی را برای یادگیری قبل از پریدن از صخره استعاری به اشتراک میگذارد و مسیری را برای خروج از نردبان شرکتی و ورود به رشد واقعی حرفهای و شخصی ترسیم میکند.
نردبان شرکتی به دیدگاه مفهومسازی شده از سلسله مراتب استخدامی یک شرکت میگویند که در آن پیشرفت شغلی مانند بالا رفتن از پلههای یک نردبان در نظر گرفته میشود. برای مثال موقعیتهای سطح پایین، پلههای اولیه و پایین و موقعیتهای سطح بالا مانند مدیریت، پلههای بالاتر در نظر گرفته میشوند. بالا رفتن از نردبان شرکتی عبارتی است که برای توصیف پیشرفت فرد در یک شرکت از طریق فعالیت و وفاداری استفاده میشود.
شرکتهای مختلف نردبانهای شرکتی متفاوتی دارند؛ برخی مسیرهای سختتری بر اساس فرهنگ شرکت یا گردش مالی برای ارتقا دارند. یکی از نکات منفی در نردبانهای شرکتی این است که میتواند به درگیریهای بین فردی منجر شوند زیرا کارکنان میتوانند منافع خود را برای بالا رفتن از نردبان اولویت قرار دهند زیرا اکثر افراد تمایل دارند برای افزایش رضایت شغلی و حقوق خود، حتما از نردبان شرکت بالا بروند.
مولی گراهام یک چهرهی شناخته شده در دنیای کسبوکار و کارآفرینی است که به خاطر دیدگاههای نوآورانه و رویکرد جسورانهاش به رشد حرفهای و شخصی شناخته میشود. او بیشتر به عنوان یک «سازنده» شناخته میشود، کسی که در ایجاد و توسعهی شرکتها و جوامع مهارت دارد. او در این سخنرانی کوتاه ۲TED دیدگاههای سازندهای را در مورد نردبان شرکتی، موفقیت حرفهای و ریسکپذیری بیان میکند. با من همراه باشید تا ترجمهای از سخنرانی را با هم بخوانیم:
نردبان شرکتی را فراموش کنید
فشار زیادی در مورد چگونگی ساختن یک مسیر حرفهای موفق وجود دارد. این فشار به ایدهای بازمیگردد که گویا شما باید دقیقا بدانید چه میخواهید انجام دهید. من این ایده را «پلکان۳» [نردبان شرکتی] مینامم.
ماجرا از این قرار است: شما وارد دانشگاه میشوید و انتظار میرود رشتهای را که میخواهید در آن تحصیل کنید، انتخاب کنید. این رشته باید به اولین شغلتان منتهی شود. سپس شغلی دیگر به دست میآورید و مدام ارتقا پیدا میکنید. مهمترین مزیت پلکان [نردبان شرکتی] این است که به شما احساس امنیت و اطمینان میدهد؛ انگار میدانید که برای پیشرفت چه کاری باید انجام دهید. اما جنبهی منفی پلکان این است که شبیه یک بازی ویدیویی عجیب است که ممکن است سالها در آن گیر بیافتید. این توهم باعث میشود احساس کنید ارزش شما به جای شخصیت، به عنوان شغلیتان، آخرین ارزیابی عملکردتان یا ارتقای بعدیتان وابسته است.
اما حقیقت این است که پلکان یک توهم است. امروزه مسیرهای حرفهای برتر، از طریق ماهرانهتر بالا رفتن از پلکان [نردبان شرکتی] ساخته نمیشوند. بلکه یکی از مهمترین مهارتهایی که میتوانید در حرفهتان به دست آورید، ریسکپذیری است. یا به تعبیر من، «پریدن از صخره».
اجازه دهید با یک داستان، این مفهوم را توضیح دهم. وقتی ۲۵ ساله بودم، پیشنهاد شغلی عجیبی به من شد. چند سالی در منابع انسانی فیسبوک مشغول بالا رفتن از پلکان [نردبان شرکتی] بودم که مدیر بخش دیگری به سراغم آمد و از من خواست در پروژهای جدید همراهیاش کنم؛ پروژهای که دربارهاش هیچ چیزی نمیدانستم. این پروژه پرریسک و بلندمدت بود و بسیاری گفتند که به احتمال زیاد شکست خواهد خورد. با این حال، من کنجکاو شده بودم. اما در عین حال، ترسیده بودم.
صدای کوچکی در درونم میگفت: «میخواهم بدانم آیا میتوانم در این محیط کاملا جدید توانمند باشم؟» بنابراین ریسک کردم و آن شغل را پذیرفتم.
نه ماه اول بیشتر شبیه سقوط از یک صخره بود. من از احساس توانمندی در منابع انسانی به جایی رسیدم که به شکل دایم احساس میکردم یک احمق مطلق هستم. شش ماه پس از شروع کار، پایینترین ارزیابی عملکرد کل دوران کاریام را دریافت کردم. لحظات زیادی بود که تنها چیزی که میخواستم، بازگشت به امنیت پلکان بود.
اما حدود نه ماه بعد، مجبور شدم یک جلسهی پیچیده را مدیریت کنم. پس از آن جلسه، دوباره احساس کردم خودم هستم. احساس کردم از یک تازهکار به فردی با اعتمادبهنفس و توانمند تبدیل شدهام.
من سه سال دیگر در این پروژه ماندم و در پایان آن، فردی کاملا متفاوت شدم. پیشنهادهای شغلیای به من داده شد که اگر در منابع انسانی باقی میماندم، هرگز به دست نمیآوردم. این ماهیت پریدن از صخره است. این کار شما را فقط چند پله بالا نمیبرد. بلکه مانند آسانسوری شما را به دنیایی به کلی متفاوت میبرد.
برای خبره شدن در پریدن از صخره باید در سه چیز مهارت پیدا کنید:
- اول، خود پریدن از صخره. اغلب، افراد به خاطر ترس، نه ضرورت، در پلکان [نردبان شرکتی] گیر میافتند. باید یاد بگیرید بین ترسی که میگوید «میترسم پولم تمام شود» و ترسی که میگوید «میترسم شکست بخورم» تفاوت قایل شوید.
- دوم، جان سالم به در بردن از سقوط. پریدن از صخره یعنی دوباره به سطح مبتدی باز گردید. این فرآیند یادگیری با نوسانات احساسی بزرگی همراه است. چکیدهی که در این مرحله مفید است، «دو هفته به خودت فرصت بده» است.
- سوم، تبدیل شدن به یک «احمق حرفهای». پرسیدن پرسشهای به ظاهر احمقانه باعث یادگیری عمیقتر میشود و حتی شما را به ارزشمندترین فرد در جمع تبدیل میکند.
در نهایت، هرچه بیشتر از صخرهها بپرید، متوجه میشوید که موفقیت تعریف واحدی ندارد. موفقیت برای هر فردی متفاوت است.
شجاعت مبادلهی امنیت با ناشناختهها چیزی است که شما را به نسخهی واقعی خودتان تبدیل میکند.
سپاسگزارم.
- Molly Graham ↩︎
- تِد (به انگلیسی: TED، مخفف Technology, Entertainment, Design) یک مجموعه همایش جهانی است که توسط بنیاد Sapling که سازمانی غیرانتفاعی و خصوصی است، با چکیده «ایدههای شایستهی گسترش»، برگزار میشود. ↩︎
- The Stairs ↩︎