نابودی خلاقیت در دنیای مدرن؛ آیا هنوز فرصتی برای نوآوری داریم؟

زمان خواندن 8 دقیقه

نابودی خلاقیت در دنیای مدرن به یکی از چالش‌های اصلی افراد خلاق تبدیل شده است. در عصری که سرعت تولید محتوا و فشار برای بازدهی بیشتر بر همه‌چیز اولویت دارد، فرآیندهای خلاقانه جای خود را به کارهای مکانیکی داده‌اند. آیا در این مسیر، خلاقیت از بین رفته است یا هنوز می‌توان برای حفظ آن چاره‌ای اندیشید؟

زندگی بیش از آنکه درباره‌ی مقصد باشد، درباره‌ی سفر است. جمله‌ای کلیشه‌ای اما حقیقتی انکارناپذیر که نه‌تنها در زندگی، بلکه در خلاقیت و کار ما نیز صدق می‌کند. خلاقیت نیز سفری است، نه صرفا نتیجه‌ای که از آن حاصل می‌شود.

اما بیایید واقع‌بین باشیم؛ در دنیایی که تولید بیشتر و سریع‌تر را به ما دیکته می‌کند، این سفر به مسیری برای تولید بی‌پایان تبدیل شده است، نه تجربه‌ای عمیق. تخمین زده می‌شود که ۹۰ درصد داده‌های دنیا تنها در دو سال گذشته تولید شده‌اند—رقمی که نشان می‌دهد سرعت تولید بی‌وقفه ادامه دارد. اما آیا این شتاب، ما را مجبور نمی‌کند که از فرآیند خلاقیت دست کشیده و صرفاً مسیری را انتخاب کنیم که کمترین مقاومت و اصطکاک را داشته باشد؟ آیا در این میان، لذت ساختن را از دست نمی‌دهیم، فقط به خاطر «ساختن»؟

شتاب بی‌پایان در دنیای خلاقیت

دنیای ما با سرعتی سرسام‌آور در حال تغییر است و ما نمی‌توانیم هم‌پای آن حرکت کنیم. صنایع دائماً در حال دگرگونی‌اند. ما به عنوان افراد خلاق، مدام در حال یادگیری پلتفرم‌ها، فناوری‌ها و ابزارهای جدید هستیم، اما پیش از آنکه به‌درستی بر آن‌ها مسلط شویم، از رده خارج می‌شوند.

در دنیای امروز، متفکر بودن، هدف‌مند بودن، بصیرت داشتن و روشن‌گر بودن کافی نیست؛ بلکه باید نوآور، کارآمد و بی‌رحم نیز باشیم. باید ریسک کنیم، آن هم در شرایطی که موفقیت ما با معیارهای سخت‌گیرانه‌ای همچون ROI (نرخ بازگشت سرمایه)، KPI (شاخص‌های کلیدی عملکرد) و ROAS (بازگشت هزینه‌ی تبلیغات) سنجیده می‌شود. این سرعت چنان بالاست که حرکت بی‌وقفه برای ما خستگی، ناامیدی و از هم پاشیدن را به همراه دارد. با این‌حال، چاره‌ای نداریم جز جسور بودن.

امروزه صنایع خلاق دیگر در مورد خلاقیت نیستند. الهام و انگیزه‌ی بسیاری از حرفه‌ای‌ها جای خود را به فرسودگی و ناامیدی داده است.

تلاش برای پیشرفت: بی‌پایان و بی‌رحم

در دنیای تولید بی‌پایان، حفظ بینش خلاقانه دشوار است. برای حفظ جایگاه و تطبیق با روندهای روز، ناچاریم که مدام تولید کنیم.

«اگر متوقف شویم، دیگر خوب نخواهیم بود.» این دقیقاً همان چیزی است که مربیان شنا تأکید می‌کنند: اگر دست از شنا کردن بردارید، غرق خواهید شد.

در خلاقیت نیز همین‌طور است. اگرچه خلاقیت به ما اجازه‌ی کشف و پیشرفت را می‌دهد، اما فشار سنگینی نیز بر دوش ما می‌گذارد—همان فشاری که ورزشکاران حرفه‌ای تجربه می‌کنند. وقتی نوبت به انتشار و تبلیغ آثارمان می‌رسد، صنایع و الگوریتم‌ها به ما می‌گویند که هیچ‌چیز کافی نیست. یک ویدیو، یک پست یا حتی ده‌ها محتوای تولیدی کافی نیست. در نتیجه، کارهای خلاقانه بیشتر شبیه به یک فهرست کاری تکراری می‌شوند تا یک سفر اکتشافی.

هوش مصنوعی: راه نجات یا تهدید؟

برخی معتقدند که هوش مصنوعی، تهدیدی برای حرفه‌ی طراحان و هنرمندان است. اما از سوی دیگر، این فناوری ابزارهای جذابی برای افزایش بهره‌وری ارائه می‌دهد. به لطف هوش مصنوعی، می‌توانیم طراحی‌های گرافیکی، وب‌سایت‌ها و پست‌های وبلاگی را سریع‌تر از همیشه تولید کنیم. خلق آثار هنری تنها با یک کلیک، به ما این امکان را می‌دهد که از دردسرهای ایده‌پردازی و فرآیندهای خسته‌کننده‌ی خلاقیت فرار کنیم.

اما این موضوع چه تأثیری بر خودِ خلاقیت دارد؟ زمانی که همه‌چیز تنها به خروجی نهایی محدود شود، چه بر سر یادگیری و تجربه‌ی خلاقانه خواهد آمد؟ آیا لذت کار کردن و رشد در مسیر خلق یک اثر از بین نمی‌رود؟ بله، حالا هوش مصنوعی می‌تواند یک کتاب را خلاصه کند یا حتی خودش کتابی بنویسد. اما آیا این جایگزین لذت و ارزش خواندن یا نوشتن واقعی خواهد شد؟

هوش مصنوعی می‌تواند تصاویر زیبا خلق کند، اما هنرمندان دیگر لحظات شگفت‌انگیز و درس‌هایی را که در مسیر خلق اثر یاد می‌گرفتند، تجربه نخواهند کرد.

Midjourney و نابودی مسیر خلاقیت

پلتفرم‌هایی مانند Midjourney شاید آثار هنری خارق‌العاده‌ای تولید کنند، اما در عین حال، سفر خلاقیت را از بین برده‌اند. فرآیندی که زمانی پر از تلاش، آزمون و خطا، و رشد بود، اکنون به چند کلیک ساده تقلیل یافته است. نتیجه وجود دارد، اما مسیر دیگر وجود ندارد.

در واقع Midjourney به نوعی سفر را از بین برده است.

پایان یک مسیر یا آغاز فکری نو؟

در دنیایی که به سمت سرعت و تولید بی‌وقفه حرکت می‌کند، آیا باید از فرآیندهای خلاقانه دست بکشیم و تنها روی نتیجه تمرکز کنیم؟ یا باید راهی پیدا کنیم که تعادل میان خلاقیت و بهره‌وری را حفظ کند؟ شاید زمان آن رسیده باشد که به فرآیند بازگردیم—به جایی که یادگیری، تجربه و کشف، همچنان بخش مهمی از خلاقیت باقی بمانند.

ساختن بدون تمرکز بر ساخت

تصور کنید که در حال خاطره‌نویسی هستید و هر چه به ذهن‌تان می‌رسد را بدون هدف خاصی روی کاغذ می‌آورید. روشی است برای آزاد کردن ذهن. اما ممکن است از خودتان بپرسید «اگر کسی این نوشته‌ها را بخواند، چه؟» اگر «چیزی که می‌نویسم از نظر دیگران منطقی نباشد، چه؟» اما آن چه در حال نوشتن آن هستید، نیازی ندارند که منطقی باشند. در واقع سود آن‌ها در انجام دادن همین کار است. وقتی برای خودمان می‌نویسیم، متفاوت می‌نویسیم. وقتی می‌دانیم که هیچ کس ما را نمی‌بیند. وقتی هیچ کسی در انتظار ارزیابی یا قضاوت کار ما نیست. وقتی برای مخاطب خاصی خلق نمی‌کنیم، واژه‌ها متفاوت خواهند بود. وقتی که تمرکزمان را از آن چه که باید منتشر کنیم و تاثیرگذار باشد، برداریم؛ خودمان را آزاد می‌کنیم و در برابر خلاقیت گشوده می‌شویم. آن گاه خود فرایند محور اصلی می‌شود، نه خروجی کار.

اعتقاد بر این است که کار اساسا باید نیازی را بر طرف و به حل مشکل دیگران کمک کند. این یک سلیقه‌ی شخصی نیست، بلکه به این معنی است که خلاقیت چه گونه مشکلی را رفع می‌کند. این یک فرایند است که در مسیر آن می‌توان یاد گرفت و نیز راه‌حل‌های جدید و غیرمنتظره (که نشان‌دهنده‌ی خلاقیت هستند) را کشف کرد که از ابتدا نمی‌شناختیم. می‌توان در این مسیر خود را پیدا کرد و چند باره رشد کرد.

در پایان فیلم باربی، شخصیت باربی می‌گوید: «من می‌خواهم تصور کنم. من نمی‌خواهم ایده باشم.»

و شاید هم همین طور باشد.

هم به عنوان یک انسان و هم کسی که کاری انجام می‌دهد؛ من می‌خواهم بخشی از تصور باشم. می‌خواهم از این سفر لذت ببرم، نه این که فقط برای نتیجه‌ی آن اعتبار کسب کنم.

امتیاز شما به این مطلب: 
۰

امتیاز شما :

این مطلب را به اشتراک بگذارید
دکتر علیرضا امیدوند، دارای مدرک DBA با گرایش فناوری‌های مالی (FinTech) از دانشکده تجارت و بازرگانی دانشگاه تهران، دانشجوی دکترای مدیریت تکنولوژی با گرایش انتقال فناوری و دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات با گرایش سیستم‌های اطلاعاتی پیشرفته.
ثبت دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی رایانامه شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *