چگونه از سرمایه‌گذاری خطرپذیر برای اهداف خوب استفاده کنیم؟

سرمایه‌گذاری خطرپذیر راهی نوین برای حمایت از استارت‌آپ‌ها و کارآفرینانی است که با ارایه‌ی راه‌حل‌های خلاقانه برای مشکلات واقعی جهان، شکاف‌های اجتماعی و اقتصادی را کاهش می‌دهند.

زمان خواندن 16 دقیقه

فریدا کاپور کلاین۱، به عنوان یک بانوی کارآفرین و چهره‌ای برجسته و اثرگذار در عرصه‌ی سرمایه‌گذاری خطرپذیر، مسیری متفاوت از جریان رایج این صنعت را انتخاب کرده است. برخلاف بسیاری از سرمایه‌گذاران که به دنبال کسب سود صرف هستند، او تصمیم گرفته است تا رویکردهای سنتی و استاندارد سرمایه‌گذاری را کنار بگذارد و تمام تلاش خود را برای کاهش نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی به‌کار گیرد.

او با تمرکز بر حمایت از کارآفرینان و استارت‌آپ‌هایی که برای حل مشکلات ملموس و واقعی در جوامع کم‌درآمد فعالیت می‌کنند، در حال ایجاد تغییرات بنیادین در صنعت سرمایه‌گذاری و تاثیرگذاری اجتماعی است. شرکت او، به عنوان یک نهاد پیش‌گام، به‌دنبال آن است که سرمایه را نه فقط ابزاری برای رشد مالی، بلکه عاملی برای ایجاد عدالت اجتماعی و اقتصادی تبدیل کند.

فلسفه سرمایه‌گذاری خطرپذیر:

کاپور کلاین بر این باور است که شکاف فرصت‌ها میان افراد و جوامع مختلف، یکی از بزرگ‌ترین موانع پیشرفت در جهان امروز است. از دسترسی نابرابر به آموزش و مراقبت‌های بهداشتی گرفته تا عدم حضور منابع مالی در جوامع کم‌درآمد، این شکاف‌ها نه تنها مانع رشد فردی افراد، بلکه تهدیدی برای پیشرفت کلی جوامع نیز هستند. او با تغییر معیارهای ارزیابی استعداد و سرمایه‌گذاری، نشان داده است که می‌توان هم به سودآوری مالی دست یافت و هم تاثیرات مثبت اجتماعی برجای گذاشت.

شرکت کاپور کلاین تاکنون با حمایت از صدها استارت‌آپ، نشان داده است که این مدل سرمایه‌گذاری نه تنها کارآمد است، بلکه نتایجی ملموس و قابل اندازه‌گیری نیز به همراه دارد. از توسعه فناوری‌هایی که به بهبود کیفیت زندگی افراد کم‌درآمد کمک می‌کنند تا ایجاد ابزارهایی برای تسهیل دسترسی به خدمات مالی و آموزشی؛ شرکت او توانسته است با ایجاد تغییرات بنیادین در زندگی بسیاری از افراد، نمونه‌ای موفق از سرمایه‌گذاری مسئولانه ارایه دهد.

یکی از نمونه‌های موفق سرمایه‌گذاری‌های این شرکت، پشتیبانی از استارت‌آپ‌هایی است که بر روی آموزش کودکان در جوامع محروم متمرکز شده‌اند. این استارت‌آپ‌ها با ارایه راهکارهای نوآورانه، توانسته‌اند شکاف آموزشی میان مناطق ثروتمند و کم‌درآمد را کاهش دهند. به عنوان مثال، استارت‌آپی که بر روی بهبود مهارت‌های خواندن در مدارس محروم تمرکز دارد، توانسته است در مدت کوتاهی به هزاران کودک کمک کند تا به سطح استاندارد آموزشی دست یابند.

فریدا کاپور کلاین نه تنها تعریف جدیدی از سرمایه‌گذاری خطرپذیر ارایه داده است، بلکه الگویی برای استفاده از سرمایه به‌عنوان ابزاری برای تغییرات مثبت اجتماعی ارایه کرده است. او نشان داده که با تغییر در نگرش‌ها و روش‌ها، می‌توان سرمایه‌گذاری را به ابزاری برای کاهش نابرابری‌ها و ایجاد جهانی عادلانه‌تر تبدیل کرد.

در ادامه نظر شما را به سخنرانی کوتاه او در تد جلب می‌کنم:

ما شرایط تولد خود را انتخاب نمی‌کنیم؛ اما خانواده، محله و منابع مالی ما نقش بسیار پررنگی در تمام اتفاقاتی که برای‌مان رخ می‌دهد، ایفا می‌کنند: این که چه قدر عمر می‌کنیم، آیا در معرض خطر افسردگی یا دیابت هستیم، آیا به الگوهای خوب و مدارس مناسبی دسترسی داریم که ما را در مسیری قرار دهد، شاید به یک کالج معتبر یا شاید یک مسیر جای‌گزین برای یک شغل عالی.

اما این قرعه‌کشی تصادفیِ تولد، ناعادلانه است. این قرعه‌کشی، فاصله‌های زیادی ایجاد می‌کند بین کسانی که با مزایای بزرگ شروع می‌کنند و کسانی که با موانع پایدار و مشکلاتی که خودشان ایجاد نکرده‌اند، آغاز می‌کنند. اغلب این موانع، هم شخصی و هم سیستمی هستند. ما باید این شکاف‌ها را از بین ببریم. اما چه گونه می‌توانیم این کار را انجام دهیم؟

به طور قطع خیریه‌ها نقش مهمی دارند و تغییرات ساختاری نیز ضروری هستند. اما من اعتقاد دارم که استارت‌آپ‌های مورد حمایت بخش خصوصی نیز نقش کلیدی در این زمینه دارند. البته این بدان معناست که باید در نحوه‌ی ارزیابی استعداد و تعریف یک کسب‌وکار خوب، تجدید نظر کنیم.

من یک سرمایه‌گذار خطرپذیر۲ هستم، اما کارم را از این جا شروع نکردم. بیشتر زندگی‌ام را به عنوان یک فعال اجتماعی سپری کرده‌ام. در دوران راهنمایی، می‌توانستید مرا در صف اعتراض، همراه با کارگران مزارع سزار چاوز۳ پیدا کنید. در دوره‌ی کارشناسی دانشگاه، در یکی از اولین مراکز مدیریت بحران تجاوز جنسی در ایالات متحده فعالیت می‌کردم. در اواسط دهه‌ی ۱۹۷۰، من یکی از بنیان‌گذاران اولین گروهی بودم که که به طور انحصاری بر مساله‌ی آزار جنسی در ایالات متحده تمرکز داشت.

در دهه‌ی ۱۹۸۰، خود را در دنیای شرکت‌های بزرگ آمریکایی یافتم. شرکت نرم‌افزاری لوتوس۴ مرا استخدام کرد و وظیفه‌ی من این بود که این شرکت را به پیش‌روترین کارفرمای آمریکا تبدیل کنم.

بنابراین، در اواسط دهه‌ی ۸۰، روی تنوع، شمول و فرهنگ سازمانی کار می‌کردم؛ خیلی قبل از این که موضوعی مهم و سرخط خبرها شود؛ قبل از این که برخی عاشقش باشند و اکنون، برخی از آن متنفر باشند. اما می‌خواستم به طور مستقیم‌تری عدالت را در بطن کسب‌وکارهای فناوری بگنجانم. همین موضوع مرا به سمت سرمایه‌گذاری خطرپذیر کشاند.

در سال ۲۰۱۱، همراه با همسرم میچ کاپور۵، بنیان‌گذار لوتوس، شرکت کاپور کپیتال۶ را تاسیس کردم.

می‌دانم به چه چیزی فکر می‌کنید. ما یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی در محیط شرکت نداشتیم. او مرد بسیار باهوشی است و هرگز به یکی از اعضای ارشد تیم مدیریتی که اولین گروه علیه آزار جنسی در ایالات متحده را تاسیس کرده بود، پیشنهاد رابطه نمی‌داد.

بنابراین، ده سال پس از ترک لوتوس، ما یک زوج شدیم.

ما کاپور کپیتال را با یک تیم کوچک، منابع مالی خودمان و یک فرضیه‌ی بسیار روشن آغاز کردیم: می‌خواستیم ببینیم آیا می‌توان با مجموعه‌ای از شرکت‌هایی که کسب‌وکار اصلی آن‌ها کاهش شکاف‌های دسترسی، فرصت یا پیامد برای جوامع کم‌درآمد و یا جوامع رنگین‌پوست است، بازده مالی «در مقیاس سرمایه‌گذاری خطرپذیر» به دست آورد یا خیر.

بنابراین، مجبور شدیم قواعد استاندارد سرمایه‌گذاری خطرپذیر را کنار بگذاریم و مدل‌های جدیدی ارایه کنیم.

اولین مانع برای بنیان‌گذاری که به کاهش شکاف‌ها اهمیت می‌دهد، چه‌گونگی یافتن هم‌تیمی‌های هم‌سو با ارزش‌های خود ست. یکی از بنیان‌گذاران اولیه‌ی ما، بهاوین، بنیان‌گذار شرکت ماگوش که یک شرکت بسیار موثر و موفق در حوزه آموزش آزمون‌های ورودی است، گفت: «شما باید به ما یک مهر تایید بدهید تا بتوانیم یکدیگر را پیدا کنیم.» این ایده به «تعهد بنیان‌گذاران» منجر شد که آن را از ژانویه ۲۰۱۶ اجرا کردیم. از آن زمان، به هیچ بنیان‌گذاری که متعهد به ساختن تیمی متنوع و فرهنگی فراگیر نباشد و این ویژگی‌ها با مدل کسب‌وکار یا مصرف‌کنندگان او هماهنگ نباشد، سرمایه ارایه نکرده‌ایم.

این تعهد برای ما اهمیت بسیاری دارد. چرا که این یک فرآیند کلیشه‌ای یا فقط تیک زدن یک جعبه نیست. بلکه یک رویکرد سفارشی است که توسط کارآفرینان عالی ما طراحی شده است.

دومین مانعی که کارآفرینان ما با آن مواجه هستند، این است که چه گونه ما را پیدا کنند؟ چه گونه می‌توانند سرمایه‌گذاران خطرپذیری را پیدا کنند که حاضر باشند از کسب‌وکارهایی که به کاهش فاصله‌ها کمک می‌کنند، حمایت کنند؟ مدل استاندارد سرمایه‌گذاری خطرپذیر چیست؟ معرفی گرم! باید کسی را بشناسید که شریک یک شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر باشد. شاید یکی از دوستان مدرسه‌ی کسب‌وکار. شاید یک عموی ثروت‌مند داشته باشید. اما این موضوع در مورد ما صدق نمی‌کند. اگر کسب‌وکار شما معیارهای سرمایه‌گذاری ما را برآورده کند (یعنی یک استارت‌آپ فناوری باشد که به کاهش فاصله‌ها کمک کند)، ما می‌خواهیم در مورد شما بدانیم.

شما از طریق وب‌سایت درخواست می‌دهید. این بدان معناست که ما سالانه حدود ۳۰۰۰ پیشنهاد دریافت می‌کنیم. این حجم بالایی برای بررسی است، اما اما جواهراتی مانند بوک‌نوک۷ را پیدا می‌کنیم. هیچ‌کدام از اعضای تیم آن‌ها با هیچ‌کدام از اعضای تیم ما هم‌پوشانی نداشت. این استارت‌آپ، یک شرکت آموزشی است که در زمینه‌ی آموزش مهارت‌های خواندن برای دانش‌آموزان پایه‌های اول تا هشتم فعالیت می‌کند. اکنون این شرکت در بیش از ۷۰۰۰ مدرسه و موسسه آموزشی فعالیت می‌کنند. بیش از ۶۰۰۰ معلم دارند و به تازگی یک دور سرمایه‌گذاری ۲۵ میلیون دلاری را جذب کرده‌اند.

چالش بعدی برای ما، ارزیابی استعداد است. کارآفرین بودن سفری سخت و تنهایی است. مدل استاندارد سرمایه‌گذاری خطرپذیر چیست؟ به شکل معمول به سوابق تحصیلی و حرفه‌ای افراد مانند کار در یک شرکت تحت حمایت سرمایه‌گذاری خطرپذیر، توجه می‌شود. اما این رویکرد ما نیست. ما می‌خواهیم داستان «مسیر پیموده شده» توسط شما را بدانیم. می‌خواهیم بدانیم از کجا شروع کرده‌اید و چه قدر با تلاش خودتان پیشرفت کرده‌اید.

اجازه دهید یک مثال بزنم. فائدرا الیس-لمکینز۸. او توسط مادری مجرد بزرگ شد که یک پیشخدمت سخت‌کوش بود. فائدرا به مدرسه‌ی دولتی محلی خود رفت که ناهار رایگان یا با تخفیف برای خانواده‌هایی که به آن نیاز داشتند، ارایه می‌داد. اما در مدرسه‌ی فائدرا، او باید در صف جداگانه‌ای از دانش‌آموزانی که پول ناهارشان را به همراه داشتند، بایستد. این تجربه به طور قابل درکی تحقیرآمیز و آسیب‌زا بود. این موضوع او را به مسیری هدایت کرد که کیفیت زندگی افراد کم‌درآمد و سخت‌کوش را بهبود بخشد و با احترام و کرامت با آن‌ها رفتار کند.

شرکت او، پرامیس۹، به افرادی که در پرداخت قبوض آب یا قبوض خدمات شهری خود عقب مانده‌اند، کمک می‌کند. در این وضعیت، شما مجبورید یک روز از کار خود مرخصی بگیرید که ممکن است شغل‌تان را به خطر بیندازد. باید در صف بایستید و انبوهی از مدارک را ارایه دهید تا ثابت کنید که واقعا فقیر هستید و نمی‌توانید قبض خود را پرداخت کنید.

اینجاست که پرامیس وارد عمل می‌شود. شما فقط به تلفن خود نیاز دارید. کافی است پیامکی ارسال کنید و بگویید چقدر می‌توانید به‌طور معقول پرداخت کنید و بهترین تاریخ برای پرداخت شما چه زمانی است. بدون کارمزد، بدون بهره. پرامیس از بودجه‌های عمومی که به تامین آن کمک می‌کند، دستمزد دریافت می‌کند. در پروژه‌های آزمایشی خود، در مکان‌هایی مانند لوییزویل، کنتاکی و لس‌آنجلس، ۹۵ درصد افراد بدهی‌های خود را پرداخت کردند.

این چه معنایی دارد؟ بودجه‌های عمومی، شهرها، شهرستان‌ها، ایالت‌ها، درآمدی را به دست آوردند که بسیار به آن نیاز داشتند و نمی‌دانستند که به دست خواهند آورد. خانواده‌های کم‌درآمد و سخت‌کوش شاهد بهبود چشم‌گیر امتیاز اعتباری خود و ورود به سیستم مالی اصلی بودند. کارآفرینانی مانند فیدرا هستند که ما عاشق حمایت از آن‌ها هستیم. پرامیس اکنون یک کسب‌وکار سودآور با جریان مالی ۱۰۰ میلیون دلاری است.

تجربه زیسته فائدرا و معیار «مسیر پیموده شده» ما با هم ترکیب شد تا به شور و اشتیاق او برای رفتار با کرامت و احترام با افراد کم‌درآمد و سخت‌کوش و ساخت ابزارهایی که کیفیت زندگی آن‌ها را بهبود می‌بخشد، دامن بزند.

بیش‌تر کارآفرینان ما داستان‌های مشابهی دارند. کارآفرینان ما از تجربه‌ی زیسته خود برای طراحی راه‌حل‌های واقعی برای مشکلات واقعی استفاده می‌کنند. چه کسی بهتر از کسانی که خودشان این موانع را لمس کرده‌اند، می‌تواند راه‌حل‌های موثر طراحی کند؟

کارآفرینان ما اغلب با یک تردید روبرو می‌شوند. اگر چه همه می‌گویند می‌توان هم به سود مالی رسید و هم کار خیر انجام داد، اما این چیزی نیست که کارآفرینان ما تجربه می‌کنند. آن‌ها با مقاومت روبه‌رو می‌شوند. از آن‌ها خواسته می‌شود که تنوع را از ارایه‌های خود حذف کنند، تاثیرگذاری را کنار بگذارند و فقط بر کسب سود متمرکز شوند.

اما شواهدی در حمایت از این کار وجود دارد. پس از دوازده سال، با چند صد شرکت و ۶۰ درصد بنیان‌گذارانی که از اقلیت‌های نمایندگی‌نشده هستند؛ شامل سیاه‌پوستان، لاتین‌تبارها، افراد LGBTQ و زنان از تمام پیشینه‌ها؛ بازده مالی ما در چهارک بالایی قرار دارد. ما بهتر از ۷۵ درصد دیگر شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر در اندازه و زمان‌بندی مشابه عمل کرده‌ایم.

نه فقط در مقایسه با کسانی که رویکردی مبتنی بر تنوع یا تاثیرگذاری دارند؛ بلکه بهتر از آن دسته‌ای که فقط روی سود تمرکز دارند عمل کرده‌ایم.

هم‌چنین، مانع دیگری وجود داشت که می‌خواستیم به چالش بکشیم؛ یک رویه استاندارد دیگر که فکر می‌کردیم شاید بتوانیم آن را بهبود بخشیم؛ و آن برنامه‌ریزی جانشینی بود. بیش‌تر شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر در این زمینه عملکرد خوبی ندارند و اغلب تنش‌های زیادی بین نسل قدیمی و نسل جدید وجود دارد. ما می‌خواستیم این کار را نیز به گونه‌ای متفاوت انجام دهیم.

این جا بود که اولیلی اونوواکپوری۱۰ و برایان دیکسون۱۱ وارد عمل می‌شوند. آن‌ها اکنون مدیران جدید مشترک کاپور کپیتال هستند. اولیلی در خانواده‌ای کم‌درآمد در منطقه خلیج سانفرانسیسکو بزرگ شد. او بسیار سخت‌کوش بود و به دانشگاه برکلی کالیفرنیا راه یافت. او رشته‌ی خودش را طراحی کرد و سپس به ما پیوست. او از همان ابتدا گفت: «بیایید یک برنامه‌ی تابستانی برای کارآموزان شروع کنیم تا سایر افرادی که نمی‌دانند سرمایه‌گذاری خطرپذیر چیست، به آن دسترسی داشته باشند.»

این جا برایان دیکسون وارد عمل می‌شود. او اولین کارآموز تابستانی ما بود که روی MBA خود کار می‌کرد. برایان مدرک کارشناسی خود را در علوم کامپیوتر گرفته بود. او در نوجوانی یک کسب‌وکار سفارشی‌سازی کفش‌های کتانی راه‌اندازی کرده بود و موفق شد لبرون جیمز۱۲ را به‌عنوان مشتری جذب کند.

برایان و اولیلی موفق به جمع‌آوری ۱۲۷ میلیون دلار شدند که این رقم یکی از بزرگ‌ترین بودجه‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر تحت مدیریت سیاه‌پوستان در ایالات متحده محسوب می‌شود.

ما می‌دانیم که آنها سخت‌کوشی و اصول اصلی شرکت را حفظ خواهند کرد و شرکت را به سمت دستاوردهای جدیدی هدایت خواهند کرد. اولیلی دوست دارد بگوید که «من درها را باز می‌کنم و او (برایان) پشت سر در را باز نگه می‌دارد.»او اطمینان حاصل می‌کند که نه‌تنها خودش پیشرفت کند، بلکه افراد دیگری نیز پس از او بیایند.

من نمی‌توانم صبر کنم تا کارآفرینان فوق‌العاده‌ای را که برایان و اولیلی از آن‌ها حمایت می‌کنند، ملاقات کنم؛ افرادی که کسب‌وکارهای بزرگی برای کاهش شکاف‌ها خواهند ساخت.

متشکرم.

  1. Freada Kapor Klein ↩︎
  2. Venture Capital ↩︎
  3. Cesar Chavez's farm ↩︎
  4. Lotus ↩︎
  5. Mitch Kapor ↩︎
  6. Kapor Capital ↩︎
  7. Book Nook ↩︎
  8. Phaedra Ellis-Lamkins ↩︎
  9. Promise ↩︎
  10. Ulili Onovakpuri ↩︎
  11. Brian Dixon ↩︎
  12. LeBron James ↩︎
امتیاز شما به این مطلب: 
۵

امتیاز شما :

این مطلب را به اشتراک بگذارید
دکتر علیرضا امیدوند، دارای مدرک DBA با گرایش فناوری‌های مالی (FinTech) از دانشکده تجارت و بازرگانی دانشگاه تهران، دانشجوی دکترای مدیریت تکنولوژی با گرایش انتقال فناوری و دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات با گرایش سیستم‌های اطلاعاتی پیشرفته.
ثبت دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی رایانامه شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *