- پالایش با
- دستهبندی
- کلیدواژهها
- نویسنده
- همه
- 2:37
- 48 قانون قدرت
- آخرين شب
- آرام باش
- آرام بخش
- آرزو
- آروز
- آرگو
- آزادی
- آسمان
- آشنا
- آمریکا
- آپارتاید
- آی پد
- آیت الله
- آینده
- ابوتراب خسروی
- اتوبوس
- احساس
- ادبیات
- اراده
- اسارت
- استبداد
- اسرائیل
- اسفار کاتبان
- اشغال
- اشکان خطیبی
- اعتقادات
- افسرده
- افشین هاشمی
- البرز
- الکساندر پین
- امشب
- اميد
- امید
- امیر جعفری
- انترناسیونالیست
- انتظار
- اندوه
- انسان
- اوریانا فالاچی
- اي كاش
- ايران
- اپل
- اگر
- ای کاش
- ایران
- اینترنت
- با من ازدواج میکنی
- بابا آب داد
- باران
- باراک اوباما
- بازاریابی محتوا
- بازاریابی محتوا، استراتژی و راهکارها
- بازی تاج و تخت
- برابری
- برف
- برقراری رابطه
- برند
- بروس لی
- بلوغ
- بهنام بهزادی
- بوتيك
- بی اعتمادی
- بیداری
- بین افلک
- تئاتر
- تالار محراب
- تبلت
- ترانه های قدیمی
- ترديد
- تسخیر سفارت
- تصمیم
- تقابل دو نسل
- تنهایی
- تهران
- تورم
- توسعه فردی
- توقیف
- ثریا بخشایی
- جاده
- جامعه
- جشنواره فیلم فجر
- جنون
- جوانان
- جوانی
- جک نیکلسون
- حبیب رضایی
- حس
- حسرت
- حسن روحانی
- حقيقت
- حقیقت
- حمید فرخ نژاد
- خاطرات
- خاطره
- خانواده
- خانواده مذهبی
- خبرگزاری سینما
- خبرگزاری مهر
- خداوند
- خراب کردن
- خسته
- خستگی
- خنده
- خواب
- خواستگاری
- خواهیم دید
- خودکشی
- خورشيد
- خونه مادربزرگه
- خيابان
- خیابان ولیعصر
- دالان
- داماد
- دایره دیدار
- دختر
- دخترك
- درباره اشمیت
- درد
- دستفروش
- دسته عزاداری
- دماوند
- دو و سی و هفت دقیقه
- دوست
- ديدن
- ديوار
- دیدن
- رابرت گرین
- رامبد جوان
- راه
- رایانه
- رخوت
- رساله رها
- رستاخیز
- رضا رویگری
- رفتن
- رهگذر
- روزگار
- روزگار تلخ
- روزگار جوانی
- روشنفکری
- رويا
- رویا
- رویای آمریکایی
- رییس جمهور
- زخم
- زمان از دست رفته
- زمستان
- زن
- زندگی
- سال نو
- سامان احتشامی
- سامرا
- سرفیس
- سرما
- سرنوشت
- سروش صحت
- سرگذشت
- سرگشته
- سستي
- سفر
- سقف
- سیاست
- سیدصابر امامی
- سیر و سلوک
- سینما
- شادمانی
- شادی رستمی
- شاهد
- شروط ازدواج
- شرک
- شكوفه
- شهادت
- شيطان
- شیطان
- صبح
- صلح
- طاقچه
- طبل
- عادل فردوسی پور
- عاشق
- عاشورا
- عباس کریمی
- عتبات عالیات
- عدالت
- عراق
- عرفان
- عروس
- عزرائيل
- عشق
- عقل
- علی زندوکیلی
- علی سرچشمه
- علی عمرانی
- علیرضا امیدوند
- علیرضا داودنژاد
- عمر
- عکاسی
- غم غربت
- فرامرز قریبیان
- فراموشی
- فرصت
- فرهاد تجویدی
- فرهنگ شهرنشینی
- فلسطین
- فکر کردن
- فیلم
- فیلم «تد»
- فیلم عصر یخبندان
- قاعده تصادف
- قدرت
- قلب
- كودكي
- لانه جاسوسی
- مادر
- مارتین لوتر کینگ
- مارگریت دوراس
- مالک شباز
- مالکوم ایکس
- ماه
- ماهنامه
- مایکروسافت
- مترو
- محرم
- محمد رحمانیان
- محمدرضا گلزار
- مذاکره
- مذهب
- مرتضی پاشایی
- مرد
- مردم
- مرگ
- مسابقه عکس ابوظبی
- مسابقه هفته
- مساوات
- مصادره
- مصطفی کیایی
- مطبوعات
- معجزه
- معرفی کتاب
- معلم
- مقام معظم رهبری
- من
- من رویایی دارم
- منوچهر نوذری
- مهتاب نصیرپور
- مهشید وطن دوست
- موسیقی
- میهن پرستی
- نامزدی بسیار طولانی
- نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
- نجف
- نرمش قهرمانانه
- نسل چهارم
- نفرت
- نقطه سر خط
- نمایش
- نمایش من
- نوستالژي
- نژادپرستی
- نگاه
- هالیوود
- هدفون
- هراس
- همیشه
- هنرهای رزمی
- هيچ كس
- هیأت
- وزارت ارشاد
- ویندوز 8
- پایان دنیا
- پدر
- پرنده
- پسر
- پسرك
- پله
- چشم
- چهره
- کابوس
- کاظمین
- کتاب
- کتاب بازاریابی محتوا
- کتاب خواهیم دید
- کرانه باختری
- کربلا
- کودک درون
- کودکی
- کونگ فو
- کوکو قبل از شانل
- گجت
- گرسنگي
- گروگان گیری
- گریه
- گلشيفته فراهاني
- گناه
- گناهکاران
- گند زدن
- یخ بندان
۲۸ اردیبهشت , ۱۳۸۴
باورها سوختند امیدها باختند غرورها شکستند آرزوها …؛ امشب همه چیز به پایان می رسد، خورشید غروب می کند و مرد بر خاک می افتد. ای کاش خنجری پشتش را می شکافت؛ باران می بارد امشب، باران بر سر شکوفه می کوبد و بر زمین می اندازدش، باران سرزده می بارد و خونها را می شوید؛ خسته ام و آلودهی خواب پلکهایم سنگین شده اند چشمان را یارای بازماندن نیست و من امشب محروم خواهم […]
آیا میپسندید؟
۹ فروردین , ۱۳۸۴
شب است باران می بارد خشم و رحمت توأمان می بارد می بارد، می شوید، می سازد؛ می بارد، می بَرد، می بُرد؛ در کنج سیاهی، خشم می بارد، شاید هم رحمت امّا در زیر سقف حتماً رحمت است. گوش بسپار به این باران چه زیبا می نوازد! چه تلخ می نوازد! در زیر آن تکّه مقوای کنار خیابان تلخ است، شاید هم زیبا امّا در زیر آن حجم سرد بتونی حتماً زیباست. ببین شب […]
آیا میپسندید؟
۲۵ اسفند , ۱۳۸۳
چشمهای کوچک و زیبایش از زلال آسمان هم آبی تر بود و پوست سفیدش از تمام برفی که دوره اش کرده بود لطیفتر. آنقدر آرام در آغوش مادرش نشسته بود که هرگز باور نمیکردی پسرکی سه یا چهار ساله باشد. در نگاهش سردی مرموزی وجود داشت که آدم را میترساند. نمی دانم از این ترس میلرزیدم و یا از سرمایی که مرتب در گوشم فریاد میزد، راهت را برو اینجا نایست. امّا مادر در آن […]
آیا میپسندید؟
۸ دی , ۱۳۸۳
دیر هنگامی است که من و تو با یکدیگر آشناییم، امّا چندی بیش نیست که همدیگر را می شناسیم. شاید لحظه ای را، به قدر چشم بر هم نهادنی، بیشتر نپیماید. آه که چه دیر می گذرد این زمان، آنهنگام که می خواهیم به سان رعدی باشد. پس کی می رسد این موعد یکی بودن و یکی شدن، پس کی؟ چشمانم دیگر به سیاهی می روند، دیگر رمقی برایم نمانده؛ آخر چقدر باید تنها سرفصلهای […]
آیا میپسندید؟
۱۶ آذر , ۱۳۸۳
امشب، آخرین شب است، فردا او را برای همیشه از دست خواهم داد. نمیدانم مقصر کیست، کودکی من یا روشنی او؟ او کودکی مرا بهانه کرد تا با من نماند و بهانه من برای با او بودن روشنیاش بود. او تمام روشنی زندگی من بود، از فردا باید برای همیشه در تاریکی بمانم. نمیدانم از ماست که بر ماست یا بر ماست که بر ماست؛ هر چه هست نمیخواهم این شب تمام شود. اگر او […]
آیا میپسندید؟
۱۰ آذر , ۱۳۸۳
سالها انتظار، سالها سوختن، در حسرت گفتن یک جمله: ” دوستت دارم … و او نمی آید؛ و بر زبانم می خشکد، جمله و می خشکاند وجودم را و او همچنان نمی آید … و من سرّ هستی را درک نکرده، می خشکم.
آیا میپسندید؟
۱۹ مهر , ۱۳۸۳
این روزها، جک جک گنجشکهای صبحگاهی هم با غار غار کلاغهای پاییزی در آمیخته؛ دیگر حتّی خورشید هم به موقع بر سر قرارش حاضر نمی شود؛ پس چگونه باید حضور صبح را باور کنم؟! ماه را امّا من دوست می دارم؛ همیشه برایم ناز می کند و ذرّه ذرّه حجاب از صورت ماهش می گیرد تا بهتر بشناسمش، تا بهتر محوش شوم. امّا این شبها او را هم کمتر می بینم، دلم را اندوه تردید […]
آیا میپسندید؟