دکتر علیرضا امیدوند / زندگی، فناوری و فراتر از آن
شهر هوشمند, فناوری اطلاعات

با گسترش و رشد روزافزون شهرها، کنترل و اداره این سیستم‌های پیچیده نیز دشوارتر شده است. کارآفرینی شهری، از جمله راهکارهایی است که با کاهش نرخ بیکاری و معضلات ناشی از آن، ایجاد درآمد پایدار، فراهم کردن زمینه استقلال شهروندان و … شهرها را به سمت خودکنترلی هدایت کرده است.

چکیده

با گسترش و رشد روزافزون شهرها، کنترل و اداره این سیستم‌های پیچیده نیز دشوارتر شده است. کارآفرینی شهری، از جمله راهکارهایی است که با کاهش نرخ بیکاری و معضلات ناشی از آن، ایجاد درآمد پایدار، فراهم کردن زمینه استقلال شهروندان و … شهرها را به سمت خودکنترلی هدایت کرده است، لذا شناسایی عوامل مؤثر بر کارآفرینی شهری می‌تواند راه را برای گسترش آن و به تبع آن، توسعه پایدار شهری فراهم کند. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر هوشمندسازی کسب‌وکار و گرایش به کارآفرینی در راستای افزایش مزیت رقابتی در شرکت فناوری اطلاعات و ارتباطات پاسارگاد آریان انجام شده است. روش تحقیق بر اساس هدف، از نوع تحقیق‌های کمی و کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع تحقیق‌های توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق را کارکنان و پرسنل شرکت فناوری اطلاعات و ارتباطات پاسارگاد آریان در تهران تشکیل داده نمونه‌گیری به روش تصادفی ساده صورت گرفته است. برای سنجش متغیرهای هوشمندسازی کسب‌وکار و رقابت‌پذیری از پرسش‌نامه پترز و همکاران (۲۰۱۶) و برای متغیر گرایش به کارآفرینی از پرسش‌نامه ورزآلبا (۲۰۱۹) و کارا بی (۲۰۱۲) استفاده شده است. روایی و پایایی آن نیز با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ برای همه مؤلفه‌های پژوهش بیشتر از ۷/۰ به دست آمد، با اطمینان می‌توان پایایی ابزار پژوهش را تأیید کرد. به منظور تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش آمار توصیفی و استنباطی و از مدل‌یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم‌افزارهای SPSS و SmartPLS استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی و در نهایت بر مزیت رقابتی تأثیر مثبت دارد و گرایش به کارآفرینی نقش میانجی را دارد.

مقدمه

هزاره سوم میلادی هزاره شهرنشینی است، زیرا برای نخستین باز جمعیت شهری دنیا از مرز ۵۰ درصد می‌گذرد. اندازه و سرعت شهرنشینی شتابان معاصر به حدی است که از آن به عنوان موج دوم شهرنشینی یاد می‌شود. در این میان رشد شهرنشینی با شروع هزاره سوم که عصر حاکمیت فناوری اطلاعات در زمینه‌های مختلف حیات شهری به شمار می‌رود، روند پرشتاب‌تری از گذشته به خود گرفته که شاید بتوان آن را موج سوم شهرنشینی نامید، به‌گونه‌ای که پیش‌بینی شده میزان شهرنشینی در سال ۲۰۵۰ به بیش از ۷۰ درصد جمعیت جهان افزایش یابد (یوان، ۲۰۰۸). بنابراین روند شهری شدن زودهنگام جهان واقعیتی گریزناپذیر است. قرن ۲۱، قرن شهرها است، ازاین‌رو شهرها نقش محوری در اقتصاد دارند و نیروی محرکه در رقابت جهانی، اطلاعات، توسعه و نوآوری و در حال تبدیل شدن به قطب‌های یکپارچه در سطح جهانی و جوامع مبتنی بر خدمات با نفوذ و مسئولیت بیشتر و همچنین مکانی برای تمرکز سرمایه‌های فیزیکی و انسانی هستند، به گونه‌ای که ۸۰ درصد تولید ناخالص جهانی مربوط به شهرهاست و پیش‌بینی شده تا سال ۲۰۵۰، بزرگ‌ترین شهرهای جهان ۶۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تولید کنند (مکنزی ،۲۰۱۱). اما شهرنشینی علی‌رغم دستاوردهای بزرگ برای بشر با خود مسایل و مشکلاتی را به همراه داشته که با وجود پیشرفت‌های عظیم علمی و فنی، حل بسیاری از این مشکلات با ناکامی همراه بوده است.

در حال حاضر شهرها ۷۵ درصد از انرژی جهانی را مصرف و حجم زیادی ضایعات تولید می‌کنند (فرارو ،۲۰۱۳).
در عصر کنونی با توجه به افزایش جمعیت، کاهش سهم دولت در اشتغال و افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد کشورهای توسعه‌یافته، پدیده کارآفرینی به عنوان ابزاری در راستای تحقق اقتصاد و جامعه پویا در نظر گرفته شده است. امروزه بدون رشد و توسعه کارآفرینی در یک جامعه، امکان رشد و توسعه همه‌جانبه در آن جامعه امکان‌پذیر نیست و کارآفرینی، یکی از راه‌های خروج شهرها از رکود است (سریرم و همکاران ،۲۰۰۷). از این ‌رو ضروری است شهر بزرگی مانند تهران به عنوان بزرگ‌ترین شهر ایران، برای رشد و توسعه بیش‌ازپیش و پایدار، به سوی ایجاد بسترهای مناسب کارآفرینی به عنوان رکن اساسی و تأثیرگذار اشتغال و توسعه پایدار حرکت کند. هر چند به زعم پژوهشگرانی همچون لی (۲۰۰۵)، پیدا کردن منشأ خارجی کارآفرینی، چالش‌برانگیز است و با این که تلاش‌های زیادی در زمینه ارزیابی تأثیرات فعالیت‌های کارآفرینانه بر اقتصاد منطقه‌ای، متمرکز شده‌اند (باسما و استرنبرگ ،۲۰۱۴)، اما تحقیقات اندکی به بررسی عوامل مؤثر بر کارآفرینی شهرهای هوشمند پرداخته‌اند. از این رو هدف اصلی تحقیق بررسی تأثیر فرصت‌های کارآفرینی بر شهرهای هوشمند است.
فناوری اطلاعات به عنوان عمده‌ترین محور تحول و توسعه در جهان منظور شده و دستاوردهای ناشی از آن‌چنان با زندگی مردم عجین گردیده است که بی‌توجهی به آن، اختلالی عظیم در جامعه و رفاه و آسایش مردم به وجود می‌آورد و نقش کلیدی فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات را در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نمی‌توان نادیده گرفت. امروزه شهر هوشمند به عنوان راهکار بی‌بدیل حل معضلات شهری مورد توجه شهرسازان و مدیران شهری واقع شده است (گراهام. ا، و همکاران،۱۳۹۲). بر این اساس هدف از پژوهش حاضر تأثیر هوشمندسازی شهرها در توسعه فرصت‌های کارآفرینی است.

مبانی نظری پژوهش

هوشمندسازی شهرها

ایده شهر هوشمند تا اواسط دهه ۱۹۸۰ که ژاپنی‌ها شهر علم کان سایی (را در کشور خودشان ایجاد کردند و استرالیایی‌ها شهر چند عملکردی) MFP را در اواخر دهه ۱۹۸۰ در ادلاید بنا کردند، ایده‌ای ناشناخته بود. از دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ که کامپیوتر و اینترنت در مقیاس وسیع در زندگی شهری مورد استفاده قرار گرفت مبحث فضای مجازی اهمیت ویژه‌ای یافت فعالیت‌های شهر به این سیستم‌های الکترونیکی وابسته و رویکردی نوین در برنامه‌ریزی و مدیریت شهری پیدا کرد. این شهرها در فضای استعاری و سایبری به وجود می‌آیند. وجه مشخص جامعه معاصر، تحولات فراوان و افزایش فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در مقیاس جهانی است یکی از نیروهای پیش‌برنده این امر، انقلاب فن آوری است که معمولا حول محور فناوری اطلاعات و ارتباطات متمرکز شده است. زیرساخت لازم جهت تبادل فوری اطلاعات در فاصله‌های طولانی را فراهم می‌سازد. محدودیت‌های فاصله می‌تواند با کاهش در محدودیت‌های زمانی از بین برود. در واقع فناوری اطلاعات لازمه زندگی شهروندان شده است و روابط مبتنی بر IT اساس زندگی در عصر ارتباطات است (ظفری. م، و همکاران،۱۳۹۳).

مدیریت شهری شامل مشارکت سیاسی و فعال، خدمات شهروندی و استفاده هوشمند از دولت الکترونیک است. کارگیلو و همکاران (۲۰۰۹) معتقدند که «شهری هوشمند است که سرمایه‌گذاری در سرمایه‌های انسانی و اجتماعی و زیرساخت‌های ارتباطی سوختی سنتی (حمل‌ونقل) و مدرن (ICT) رشد پایدار اقتصادی و کیفیت بالای زندگی، با مدیریت عاقلانه منابع طبیعی، از طریق حکومت مشارکتی در آن انجام پذیرد. شهر هوشمند متکی بر انرژی‌های پایدار به طریقی سازمان داده شده است که تمامی شهروندان آن ضمن رفع احتیاجات خود و بهبود بخشیدن به شرایط زیستی خود، هیچ آسیبی به طبیعت وارد نیاورده و شرایط زیستی سایر موجودات را چه در زمان حال و چه در آیند به خطر نیندازند.» (ژیرارده، ۱۳۸۳).

شهر هوشمند، توسعه و رفاه و ارتقای کیفیت زیست اجتماعی، اقتصادی و محیطی را برای همگان فراهم می‌سازد. با این حال مفهوم شهر هوشمند متکی بر انرژی‌های تجدیدپذیر مفهومی پیچیده است و راه‌های دست‌یابی به آن ساده و آسان نیست. درک این پیچیدگی و همبستگی متقابل عملکردهای شهری، از عوام مؤثر در ایجاد شهرهای پایدار به شمار می‌آیند. بدین ترتیب شهر هوشمند، توسعه‌های منسجم و یک‌پارچه را در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی می‌طلبد (نقی‌زاده،۱۳۸۰).

فرصت‌های کارآفرینی

چانگ فرصت کارآفرینانه را درک افراد از امضای پذیری و مطلوبیت موقعیتی در آینده می‌داند که می‌توان به عرضه کالا و خدمات نوآورانه به بازار از طریق تأسیس و شکل‌گیری کسب‌وکار جدید، یا بهبود کسب‌وکار موجود اقدام کرد (چانگ،۲۰۰۴). هیلز فرصت‌ها را ایده‌های فردی تعریف می‌کند که به طرح کسب‌وکاری کامل تبدیل می‌شوند. شین در سال ۲۰۰۳ بیشترین مشارکت نظری در توصیف فرصت کارآفرینانه را بر عهده داشته است. وی فرصت را این‌گونه تعریف کرده است: موقعیتی که دران فرد کارآفرین می‌تواند یک چارچوب ابزار – هدف جدید جهت ترکیب مجدد منابع خلق نماید و در این فرایند اعتقاد وایمان دارد که فعالیت‌های او منجر به کسب سود می‌گردد. این تعریف از فرصت‌های کارآفرینانه بدین لحاظ حائز اهمیت است که در آن فرصت یک عنصر دووجهی معرفی شده است، به این صورت که فرصت‌ها از یک سو بسته به شرایط محیطی و از سوی دیگر، در خلال فعالیت‌هایی که توسط کارآفرین انجام می‌پذیرد یا به عبارتی همان خلق و ایجاد و ترکیب مجدد منابع، شکل می‌گیرند. البته توجه به این نکته ضروری است که فرصت‌های کارآفرینانه لزوماً سودآور نیستند و اعتقادات فرد کارآفرین می‌تواند نقشی کلیدی را در شکل‌دهی به آن‌ها ایفا نماید (هیلز ،۱۹۹۵).

وی فرصت‌های کارآفرینانه را از سه بعد بررسی کرده است و نقش آنها را در فرایند کارآفرینی توضیح می‌دهد. نخست دیدگاه‌های کرزنرین و شومپیترین را بررسی نموده و سپس سه منبع اصلی فرصت‌های کارآفرینانه را که شامل تغییرات فناوری، تغییرات سیاسی / قانونی و تغییرات اجتماعی / جمعیت‌شناختی هستند را معرفی می‌نماید. وی همچنین معتقد است که فرصت‌های کارآفرینانه پدیده‌های مختلفی اعم از: کالاها و خدمات جدید، روش‌های جدید سازمان‌دهی، مواد خام جدید، بازارهای جدید و فرایندهای تولید جدید را در بازار ایجاد می‌نماید. ساندرز تشریح و تعیین فرصت کارآفرینانه را طبق تولید خدمت‌ها و یا کالاهای جدید به کار می‌برد. تنها هنگامی که یک کارآفرین، شرکت یا شخص برای جمع‌آوری تمام قسمت‌های دانش مورد نیاز و مفید دیدگاهی دارد و آنها را با منابع انسانی، مادی و مالی مورد نیاز برای توسعه‌ی ایده‌ی تولید ترکیب می‌کند یک فرصت توسعه‌یافته به یک محصول تبدیل می‌شود. فعالیت بعدی، به دست آوردن سود بسیار است اما پیش از آن موجود بودن دانش، سرمایه و منابع مورد نیاز فرض شده و البته تاریخ نشان می‌دهد بخش قابل‌توجهی که تعیین می‌کند کدام نوآوری‌ها موفق و کدام ناموفق است بازار و شانس هستند (مک مولان ،۲۰۰۷).

شناسایی و انتخاب فرصت‌های درست برای کسب‌وکارهای جدید در میان مهم‌ترین توانایی‌های کارآفرینان موفق قرار دارد. در نتیجه توصیف کشف و توسعه‌ی فرصت‌ها، یک قسمت کلیدی در تحقیق‌های کارآفرینی است. الگوهای زیادی درباره‌ی شناخت فرصت و یا توسعه در سال‌های اخیر معرفی شده‌اند (آردیچویلی و همکاران ،۲۰۰۳).

فرضیه‌های تحقیق

  1. هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی تاثیرگذار است.
  2. هوشمندسازی کسب‌وکار بر رقابت‌پذیری تاثیرگذار است.
  3. گرایش به کارآفرینی بر رقابت‌پذیری تاثیرگذار است.

روش تحقیق

پژوهش حاضر به لحاظ شیوه گردآوری داده‌ها و روابط بین متغیرها از دسته پژوهش‌های توصیفی – پیمایشی بوده و به لحاظ اهداف پژوهش از نوع کاربردی است که به روش میدانی به اجرا درآمده است. جامعه آماری این تحقیق کارشناسان و مدیران شرکت فناپ در تهران می باشند و با استفاده از فرمول کوکران ۱۶۹ انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای هوشمند سازی کسب و کار و رقابت پذیری از پرسشنامه پترز و همکاران (۲۰۱۶ ) و برای متغیر گرایش به کارآفرینی از پرسشنامه ورزآلبا (۲۰۱۹) و کارابی (۲۰۱۲) استفاده شده است ابتدا با مراجعه به پرسشنامه های استاندارد و همچنین نظرات استاد محترم راهنما، پرسشنامه ای با ۳۶ سوال تهیه گردید و سنجش دیدگاه با استفاده از طیف پنج نقطه لیکرت صورت گرفته است. با توجه به این که پرسشنامه مبنا استاندارد بوده است، پرسشنامه های این تحقیق روایی اولیه را داشته‌اند.

پس از ورود اطلاعات پرسش‌نامه در spss آلفای کرونباخ محاسبه گردید. با توجه به عدد به دست آمده برای هر کدام از چهار پرسش‌نامه (با توجه به جدول ۴) نشان می‌دهد که پرسش‌نامه‌ها از پایایی خوبی برخوردار هستند.

ردیفتعدادپرسش‌نامهآلفای کرونباخ
۱کل۳۶۰.۹۷۱
۲هوشمندسازی کسب‌وکار۲۰۰.۹۴۶
۳رقابت‌پذیری۳۰.۸۷۸
۴گرایش به کارآفرینی۱۳۰.۹۰۹
جدول ۱: ضریب آلفای کرونباخ

برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از معادلات ساختاری به کمک یکی از نرم‌افزارهای مناسب PLS,Lisrel, Amos استفاده می‌گردد.

یافته‌ها

نتایج نشان داد که ۲۹% نمونه تحت بررسی زنان (۵۰ نفر) و ۷۰% آن‌ها مرد (۱۱۹ نفر) بودند. نحوه توزیع نمونه تحت بررسی بر اساس وضعیت سن نشان داد که ۵۴% نمونه تحت بررسی بین ۳۰ تا ۴۰ سال، ۱۵% از نمونه ۴۰ تا ۵۰ سال، ۲۴% از نمونه کمتر از ۳۰ سال بودند. نحوه توزیع نمونه تحت بررسی بر اساس تحصیلات نیز نشان داد که ۳۵٪ دارای مدرک کارشناسی ارشد بودند و ۴۹٪ درصد کارشناس داشتند. نحوه توزیع نمونه تحت بررسی بر اساس درآمد نشان داد که ۴۵ درصد کمتر از ۳ میلیون تومان، ۲۳ درصد بین ۴ تا ۵ میلیون تومان درآمد داشته‌اند.

نام متغیریکپارچه‌سازی BIعملکرد BIخودآموز BIمزیت رقابتیاهداف کارآفرینانههوشیاری کارآفرینیرفتار کارآفرینانه
تعداد۱۶۹۱۶۹۱۶۹۱۶۹۱۶۹۱۶۹۱۶۹
پارامترهای نرمالمعنی‌داری۳.۸۰۳.۶۷۳.۶۱۳.۴۹۳.۶۸۳.۱۱۳.۳۵
انحراف۰.۵۳۰.۵۵۰.۷۹۰.۸۲۰.۸۱۰.۸۲۰.۷۱
بیشترین تفاوت‌هامطلق۰.۰۹۶۰.۱۲۹۰.۰۹۵۰.۱۱۹۰.۱۲۱۰.۱۲۳۰.۷۹
مثبت۰.۰۹۶۰.۱۲۹۰.۰۹۵۰.۱۱۲۰.۰۸۱۰.۱۲۳۰.۷۸
منفی۰.۰۶۰-۰.۱۱۰-۰.۰۷۴-۰.۱۱۹-۰.۱۲۱-۰.۰۸۵-۰.۰۷۹-
آماره آزمون۰.۰۹۶-۰.۱۲۹۰.۰۹۵۰.۱۱۹۰.۱۲۱۰.۱۲۳۰.۰۷۹
سطح معنی‌دار (Sig)۰.۰۰۱۰.۰۰۰۰.۰۰۱۰.۰۰۰۰.۰۰۰۰.۰۰۰۰.۰۰۰
نتیجهغیرنرمالغیرنرمالغیرنرمالغیرنرمالغیرنرمالغیرنرمالغیرنرمال
جدول ۲: بررسی نرمال بودن توزیع داده‌های متغیرها

همان‌طور که در جدول (۲) مشخص است، چون سطح معناداری (sig) همه متغیرها کمتر از ۰.۰۵=α به دست آمده است باید گفت که توزیع داده‌های این بعدها نرمال نیستند (Sig<0.05).

با توجه به اینکه مقادیر t محاسبه شده بین تمامی بعدهای موجود در مدل بزرگ‌تر از ۱.۹۶ بوده و در سطح احتمال خطای ۰.۰۵=α معنادار هستند، فرضیه‌ها تایید شده و به عبارتی مناسب بودن مدل ساختاری را نشان می‌دهد.

متغیرهای پژوهشضریب آلفای کرونباخ (Alpha >0.7)ضریب پایایی ترکیبی (CR>0.7)AVE>0. 5
هوشمندسازی کسب‌وکار۰.۸۹۹۰.۹۱۲۰.۶۵۱
رقابت‌پذیری۰.۸۰۹۰.۸۸۷۰.۷۲۳
گرایش به کارآفرینی۰.۹۱۹۰.۹۳۲۰.۵۱۹
جدول ۳: نتایج ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی

همان‌طور که در جدول (۳) ملاحظه مشاهده می‌شود، نتایج ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی متغیرها آورده شده است که با توجه به اینکه ارقام کمتر از ۰.۷ نیست، بنابراین برازش مدل از این نظر تایید می‌گردد. مقدار ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برای تمامی سازه‌های پژوهش مورد قبول هستند.

با توجه به اینکه حاصل روایی همگرا بیش از ۰.۵ برای هر یک از ابعاد و متغیرها است، می‌توان گفت که تمامی بعدهای تحقیق در حد مناسب بوده و مطلوبیت مدل‌های اندازه‌گیری را تایید می‌کند.

سازه‌های تحقیقR۲Communality
هوشمندسازی کسب‌وکار۰.۶۵۱
رقابت‌پذیری۰.۷۰۳۰.۷۲۳
گرایش به کارآفرینی۰.۵۹۳۰.۵۱۹
جدول ۴: ضرایب R۲ متغیرهای پژوهش

با توجه به جدول شماره ۴ مقادیر R۲ برای متغیر درون‌زای اصلی رقابت‌پذیری برابر با ۰.۷۰۳ است. به عبارتی مقدار R۲ برای رقابت‌پذیری نشان‌دهنده‌ی این مفهوم است که هوشمندسازی کسب‌وکار و گرایش به کارآفرینی در مجموع و با همکاری یکدیگر توانسته‌اند ۷۰ درصد از تغیرات رقابت پذیری را پیش بینی کنند و مابقی تغییرات آن وابسته به سایر متغیرها و عواملی است که در مدل نیامده است. هم‌چنین مقدار ضریب تعیین برای گرایش به کارآفرینی برابر با ۰.۵۹۳ محاسبه شده است که نشان می‌دهد هوشمندسازی کسب‌وکار به تنهایی قادر است حدود ۶۰ درصد از تغییرات آن را پیش‌بینی کند.

متغیرهاهوشمندسازی کسب‌وکاررقابت‌پذیریگرایش به کارآفرینی
 هوشمندسازی کسب‌وکار۱.۰۰۰ 
 رقابت‌پذیری۰.۷۳۲۱.۰۰۰
گرایش به کارآفرینی۰.۸۳۸۰.۷۴۴۱.۰۰۰
جدول ۵: نتایج روایی واگرا به روش فورنل و لارکر

جدول (۵) نتایج بررسی روایی واگرا را به روش فورنل و لارکر (۱۹۸۱) نشان می‌دهد. همان طور که مشاهده می‌شود، مقدار جذر AVE متغیرهای مکنون در پژوهش حاضر که در خانه‌های موجود در قطر اصلی ماتریس قرار گرفته‌اند، از مقدار همبستگی میان آن‌ها که در خانه‌های زیرین و راست قطر اصلی ترتیب داده شده‌اند، بیشتر است.

GOFمیانگین میانگین
تاثیر هوشمندسازی شهرها در توسعه‌ی فرصت‌های کارآفرینی۰.۴۳۰.۶۳
جدول ۶: نتایج برازش کلی مدل با معیار GOF

همان طور که در جدول (۶) مشاهده می‌شود، مقدار معیار GOF برابر ۰.۵۲ به دست آمد که با توجه به دسته‌بندی مذکور نشان از برازش قوی مدل کلی تحقیق است.

فرضیه اولاستاندارد βآماره آزموننتیجه
هوشمندسازی کسب‌وکار —> گرایش به کارآفرینی۰.۸۳۹۳۱.۴۴۷تایید فرضیه تحقیق
جدول ۷: نتایج تحلیل فرضیه اول

با توجه جدول (۷) نتیجه گرفته می‌شود که چون مقدار آماره‌ی t محاسبه شده برابر با ۳۱.۴۴۷ و بیشتر از ۱.۹۶ است، تاثیر هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی با ضریب بتای ۰.۸۳۹ وبا احتمال خطای ۰.۰۵=α معنادار است.

فرضیه دوماستاندارد βآماره آزموننتیجه
هوشمندسازی کسب‌وکار —> رقابت‌پذیری۰.۵۶۳۳.۰۸۷تایید فرضیه تحقیق
جدول ۸: نتایج تحلیل فرضیه دوم

با توجه جدول (۸) نتیجه گرفته می‌شود که چون مقدار آماره‌ی t محاسبه شده برابر با ۳.۰۸۷ و بیشتر از ۱.۹۶ است، تاثیر هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی با ضریب بتای ۰.۵۶۳ وبا احتمال خطای ۰.۰۵=α معنادار است.

فرضیه سوماستاندارد βآماره آزموننتیجه
هوشمندسازی کسب‌وکار —> رقابت‌پذیری۰.۴۳۷۳.۴۹۸تایید فرضیه تحقیق
جدول ۹: نتایج تحلیل فرضیه سوم

با توجه جدول (۹) نتیجه گرفته می‌شود که چون مقدار آماره‌ی t محاسبه شده برابر با ۳.۴۹۸ و بیشتر از ۱.۹۶ است، تاثیر هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی با ضریب بتای ۰.۴۳۷ وبا احتمال خطای ۰.۰۵=α معنادار است.

فرضیه سوماستاندارد βآماره آزموننتیجه
هوشمندسازی کسب‌وکار —> گرایش به کارآفرینی۰.۸۳۹۳۱.۴۴۷تایید فرضیه تحقیق
گرایش به کارآفرینی —> رقابت‌پذیری۰.۴۳۷۳.۴۹۸
ضرب دو مسیر۰.۳۶۶
هوشمندسازی کسب‌وکار —> رقابت‌پذیری۰.۵۶۳۳.۰۸۷
جدول ۱۰: نتایج تحلیل فرضیه چهارم

با توجه جدول (۱۰) نتیجه گرفته می‌شود که چون حاصل ضرب استاندارد بتا مسیر هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی و از گرایش به کارآفرینی به رقابت‌پذیری (۰.۳۶۶) برابر با ضریب استاندارد بتای مستقیم از هوشمندسازی کسب‌وکار بر رقابت‌پذیری (۰.۵۶۳) نیست می‌توان نتیجه گرفت گرایش به کارآفرینی نقش میانجی را در تکثیر هوشمندسازی کسب‌وکار و رقابت‌پذیری فرضیه تایید می‌گردد.

فرضیه‌هااستاندارد βآماره آزموننتیجه
H0: هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی تاثیر ندارد.
H1: هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی تاثیر دارد.
۰.۸۳۹۳۱.۴۴۷H0  رد و H1  تایید می‌گردد.
H0: هوشمندسازی کسب‌وکار بر رقابت‌پذیری تاثیر ندارد.
H1: هوشمندسازی کسب‌وکار بر رقابت‌پذیری تاثیر دارد.
۰.۵۶۳۰.۰۸۷H0  رد و H1  تایید می‌گردد.
H0:  گرایش به کارآفرینی بر رقابت‌پذیری تأثیر ندارد.
H1: گرایش به کارآفرینی بر رقابت‌پذیری تأثیر دارد.
۰.۴۳۷۳.۴۹۸H0  رد و H1  تایید می‌گردد.
جدول ۱۱: بررسی فرضیه‌های تحقیق

نتیجه‌گیری

با توجه به نتایج می‌توان گفت ضریب استاندارد شده (ضریب مسیر) بین دو متغیر (هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی) برابر ۰.۸۳۹ است و ضریب معناداری (آماره تی) بین این دو متغیر نیز t=31.447 (بیشتر از۱.۹۶) که نشان می‌دهد معنادار است؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت بین هوشمندسازی کسب‌وکار بر گرایش به کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد. سیف‌الدینی و همکاران در تحقیقی با عنوان «بررسی بسترها و موانع رشد شهر هوشمند در شهرهای میانی» بیان داشتند مهم‌ترین موانع اعمال سیاست رشد هوشمند در این شهر، عبارت‌اند از نگرش‌های مدیریتی، نحوه‌ی توزیع کاربری‌ها (توزیع نامناسب آن‌ها) وضعیت فرهنگی – اجتماعی و اقتصادی شهر. دسترسی به فناوری‌های هوشمند نقش مهمی در بهبود وضعیت زندگی شهروندان خرم‌آبادی دارد. سانتینها و رودریگز (۲۰۱۹) در تحقیق خود با عنوان «چگونه شهرهای هوشمند بر روی رشد پایدار شهری و فرصت‌های کارآفرینی تاثیر می‌گذارند؟» نشان دادند که ساختارهای محلی یک شهر متوسط در حال توسعه در زمان کمبود بودجه عمومی، تغییرات ساختاری را بر اساس مفهوم‌سازی یک شهر هوشمند ارایه می‌دهد. بوسما و استرنبرگ (۲۰۱۴) تحقیقی با عنوان «شهرهای بزرگ دارای مزیت کارآفرینانه» را انجام دادند، طبق نتایج این تحقیق، دو مبحث تخصص و تنوع موجود در بستر شهری در مباحث محلی و شهری سازی اقتصاد، دو عامل مهم برای کارآفرینی محسوب می‌شوند.

با توجه به نتایج می‌توان گفت ضریب استاندارد شده (ضریب مسیر) بین دو متغیر (هوشمندسازی کسب‌وکار بر رقابت‌پذیری) β=۰.۵۶۳ است و ضریب معناداری (آماره تی) بین این دو متغیر نیز t=3.087 بوده (بیشتر از قدرمطلق ۱.۹۶) که نشان می‌دهد معنادار است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت بین هوشمندسازی کسب‌وکار بر رقابت‌پذیری ارتباط معناداری وجود دارد. سرور و همکاران (۱۳۹۳) در تحقیق «میزان فشردگی و گستردگی توسعه مدیریت شهری از منظر توسعه پایدار» معتقدند که توسعه شهری فشرده، منجر به پایداری و عدالت اجتماعی و فضایی می‌شود. مبارکی (۱۳۹۱) در تحقیق برنامه‌ریزیی استراتژیک توسعه پایدار شهر ارومیه نتیجه گرفتند که توسعه فشرده شهری می‌تواند به پایداری شهر منجر گردد. پوراحمد و همکاران (۱۳۹۱) در تحقیق خود با عنوان «ارزیابی و سنجش میزان پراکنش و فشردگی شکل شهر با استفاده از مدل‌های کمّی» ارتباط توسعه پایدار شهری با شکل شهر را تأکید کرد و معتقدند بین شکل شهر و پایداری آن، رابطه مستقیم و تنگاتنگی وجود دارد. باستین (۲۰۱۰) نیز در «رشد هوشمند را در زمینه توسعه هوشمند و متناسب با نیاز شهروندان در ایالات متحده آمریکا» نشان داد که سطح‌بندی هوشمند فضای شهری با توجه به سطح فرهنگ عامه مردم و نیاز گروه‌های متخصص از راهکارهای قاب ارائه به منظور ارتقای توسعه هوشمند شهرها به حساب می‌آید.

با توجه به نتایج می‌توان گفت ضریب استاندارد شده (ضریب مسیر) بین دو متغیر (گرایش به کارآفرینی بر رقابت‌پذیری) β=۰.۴۳۷ است و ضریب معناداری (آماره تی) بین این دو متغیر نیز t=3.498بوده (بیشتر از قدرمطلق۱.۹۶)که نشان می‌دهد معنادار است؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت بین گرایش به کارآفرینی بر رقابت‌پذیری ارتباط معناداری وجود دارد. لی (۲۰۱۶) در «بررسی تاثیرات کارآفرینی و کسب‌وکارهای کوچک در رشد شهری» طبق یافته‌های این تحقیق، ۱۰ درصد افزایش در تاسیس کسب‌وکارهای کوچک، باعث افزایش نرخ اشتغال تا ۲/۲ درصد می‌گردد و حقوق سالیانه را تا ۴ درصد و دستمزدها را تا ۲ درصد، در طول ده سال در شهرها افزایش می‌دهد. کراس و ریچتر (۲۰۱۵) در «نوآوری و بهره‌برداری فرصت‌های کارآفرینی در یک شهر هوشمند» یافته‌ها نشان می‌دهد که کارآفرینان بر این باورند که ابتکارات شهری نیاز به یک دید روشن برای رشد و توسعه دارند و دولت نقش کلیدی در جذب منافع و ذی‌نفعان دارد. استرنگ و هلسلی (۲۰۱۰) در «تراکم و پیچیدگی موجود در شهرهای بزرگ در کارآفرینی» بیان داشتند که ضخامت بازارهای محلی می‌تواند فعالیت‌های کارآفرینانه را بهبود دهد، زیرا آنها می‌توانند وظایف متنوعی را ایفا و توازن مهارتی سودمندی را برای کارآفرینان فراهم کنند. سریرام و همکارانش (۲۰۰۷) در تحقیقی با عنوان حوزه رفتارهای کارآفرینانه اقلیت‌ها در اروپا و آمریکا بیان داشتند که رفتارهای کارآفرینانه، ریشه در انگیزش و مهارت‌های فردی دارند و دسترسی به منابع، اثری تعدیلی بر رفتار و موفقیت کارآفرینانه دارد، هر چند در سایر خرده‌فرهنگ‌ها عوامل دیگری نیز موثر هستند.

در این پژوهش برای جمع‌آوری داده‌ها فقط از پرسش‌نامه استفاده شده است، در حالی که اگر از مصاحبه و روش‌های کیفی جمع‌آوری اطلاعات نیز استفاده می‌شد، نتایج دقیق‌تر به دست می‌آمد. پیشنهاد می‌شود برای آگاه شدن از روند و فرآیند کارآفرینی و بررسی بازار و واکنش مردم نسبت به محصولات جدید مدام محصولات جدید را امتحان کرده و روش‌های جدید اریه محصولات جدید در بازار را بررسی نمایند و در نهایت به خلق روش‌های جدید برای ارائه محصولات یا خدمات نوین خود برسند. برای رسیدن به موفقیت ریسک‌های بالا را تحمل نمایند و استراتژی‌های کسب‌وکار نوین را بشناسند و به کار گیرند.

منابع

پوراحمد و همکاران (۱۳۹۱)، ارزیابی و سنجش میزان پراکنش و فشردگی شک شهر با استفاده از مدل‌های کمّی (مطالعه تطبیقی بین کین شهرهای تهران و سیدنی)، فصلنامه جغرافیا، دور، شماره ۱۰. ۲۳۶ – ۲۱۵ .
سرور و همکاران (۱۳۹۳)، میزان فشردگی و گستردگی توسعه مدیریت شهری از منظر توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهر یزد)، فصلنامه اقتصاد و مدیریت شهری، دور،۳ شمار،۹
ظفری. م، رحمت نیا. ع، ملایری. م،۱۳۹۳ پروژه شهر هوشمند، سازمان حمل‌ونقل و امور شهری.
گراهام. ا، ماروین. س،۱۳۹۲ ترجمه. شورچه. م، ارتباطات از راه دورو شهر، انتشارات مدیران روز
مبارکی (۱۳۹۱)،برنامه‌ریزی استراتژیکی توسعه پایدار شهر ارومیه، پایان‌نامه دکتری جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، دانشگاه اصفهان.
نقیزاد. (۱۳۸۰)، شهرهای آینده. کانون فاجعه انسانی با بستر تعادل فرهنگی. ص ۸-۱

Ardichvili, A., Cardozo, R., & Ray, S. (2003).A Theory of Entrepreneurial Opportunity Identification and Development. Journal of Busines Venturing, 18(22), 105-123.
Bosma, N., & Sternberg, R. (2014).Entrepreneurship as an urban event?Empirical evidence from European cities.Regional Studies, 48(6), 1016-1033
Bosma, N., & Sternberg, R. (2014).Entrepreneurship as an urban event?Empirical evidence from European cities.Regional Studies, 48(6), 1016-1033
Chung, K.C. (2004). Entrepreneurial Opportunity Identification Through of Bisociative
Ferraro, S. )2013(. Smart Cities, Analysis of a Strategic Plan. (Master thesis).
Hills, G.(1995). Opportunity Recognition by Successful Entrepreneurs: A Pilot Study,
McKinsey Global Institute. )2011(. Urban world: Mapping the economic power of cities.
McMullen, J. S., Plummer, L. A., & Acs, Z. J. (2007). What is an Entrepreneurial Opportunity?. Journal of Small Business Economics,28(35), 273–۲۸۳.
Shane S. 2003. A General Theory of Entrepreneurship: The Individual-Opportunity Nexus. Edward Elgar: Cheltenham, U.K..
Sriram, V., Mersha, T., & Herron, L. (2007).Drivers of urban entrepreneurship: An integrative model. International Journal of Entrepreneurial Behavior & Research,13(4), 235-251.
Strange, W. C., & Helsley, R. W. (2010). Entrepreneurs and Cities: Complexity, Thickness, and Balance.

مطالب مرتبط

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *